با تأملی انتقادی در برداشتها از مفاهیم عمل، کاربرد و تجربه در ایران
خوش آن دانا که هر دانش که اندوخت
یکایک را عمل بر مقتضا کرد
(فیض کاشانی)
مقدمه
گهگاهی در فضای اجتماعی-سازمانی تجاری و غیرتجاری خصوصی و دولتی ایران، اصطلاحها و مفهومهایی مرسوم و فراگیر و تابو میشوند. اوضاع فرهنگی به گونهای میگردد هر کس به دیگری میرسد این واژگان را به عنوان ارزش، نشانه افتخار و فخرفروشی به کار میگیرد. عدهای نیز پارهای از اصطلاحات مانند کاربردی، تجربی، میدانی و عملگرایی را چماق کرده و با آن حریفان خود را میکوبند. پارهای از این اصطلاحات کارکردهای مغلطهای دارند و نظام شناختی و تصمیمگیری را مختل میسازند.
نظر و عمل دو قلمرو متضاد؟
یکی از این مغلطههای رایج در حوزه عمومی و سازمانی ایران و جهان، متضاد و متعارض نشان دادن نظر با عمل است. فرهنگ پارسی آکنده از پاسداشت جایگاه “سخن” و “عمل” و نسبت این دو مفهوم با یکدیگر است. نباید پنداشت اگر کسی چون شیخ اجل سعدی گفت: «کار به عمل بر آید به سخندانی نیست» یعنی آن که سخن نزد ایرانیان بیارزش است، بلکه شیخ بر این نکته هشدار دادهاند که هرچند “نظر” مبنای “عمل” است اما نباید در جاذبههای سخن ماند و واقعیتهای عینی را رها کرد. به قول شمس تبریز: «این کوشش بحث همان است که تو میخواهی که به علم معلوم کنی. این [طریق] را، رفتن میباید و کوشیدن.» بزرگان ما بر این معنا تأکید فرمودهاند که بدانیم این افکار ما در قالب کردارهاست که خوبی، زیبایی و درستی (=سعادت) را در جهان فراتر از زبان جاری میگردانند و تحقق میبخشند. [نگاه کنید به نوشتار (۱) کتاب]
متاسفانه در سالهای اخیر بسیار دیده میشود انواعی از مدیران و سخنوران سادهاندیش و بیحوصله نیز که به دلایل گوناگون شخصی و بازاری خردگریز و سلطهجو هستند به میدان بکارگیری اصطلاح عملگرایی آمدهاند. آنان ضمن نازیدن به مدرکهای دانشگاهی و گواهینامههای خود، راه و رسم خویش را عملگرایی دانسته و خود را عملگرا مینامند. این گروه هرگونه تأمل فکری و سنجشگری برای فهم بنیادین ایدهها و پیامدسنجی توصیههای تکنیکی را تئوری زدگی و شعاردهی تلقی میکنند. این گروه عملگرایی خودساخته را شیوهای تردیدناپذیر و امری مقدس جلوه میدهند. این عملگرانمایان، واژه تئوری را چونان ننگ دانسته و تئوریپردازی را گناهی نابخشنودنی جلوه میدهند که باید از آن گریخت. آنان با شتابزدگی از موضع پست سازمانی خود وارد بحثهای کارشناسی میشوند و مواضع تحلیلی و نظری صاحبنظران را با کلمات شعاری تخریب نموده و به سرعت باطل دانسته و از “میدان توجه و تامل” دیگران بیرون میکنند.این جماعت موفقیت به هر قیمت، به سکوت کشانیدن دیگران، کنش و واکنش هیجانی و موج سواری بدون توجه به پیامدهای ناگوار آن را عملگرایی تردیدناپذیری میدانند که تنها گروهی چون آنان قادر به انجام آنند.
این گروه با این شیوه، به آشفتگی در نظام خردورزی سازمانی دامن میزنند. بر سر وجود چنین نگاهی اوضاع بسیاری از سازمانها به آنجا رسیده است که اگر کسی اهل علم بوده و بر آموزش و پژوهش و مشاوره در حوزه مدیریت تاکید کند فرد به درد نخوری تلقی میکنند، در چنین اوضاعی خردورزان باید هشیار باشند که به صفت شرمآور تئوریپرداز (!) نامآورشان نکنند و آنان را بیخاصیت جلوه ندهند. شگفت آن است که اغلب بازیگردانان این ترفندهای کلامی، کسانی هستند که سابقه ضعیف تحصیلاتیشان نشان میدهد که به هر دری زدهاند تا مدرکی بگیرند و در هر جایی که شده بتوانند درسی بدهند و به کمالات خود (؟!) لقب استادی نیز اضافه کنند. پارهای نیز بویژه در بخش دولتی از این سطح فراتر رفته و چند دیلماج (مترجم) اجباری از میان کارمندان زباندان یا سربازان تحت امر را به ترجمه کتابی به نام خودشان وا میدارند. برخی هم از گزارشات سازمانی – که با پول بیت المال تهیه شده اند – کتابی قالب میزنند تا به قول قدما نامشان در حافظة تاریخ به زیورطبع آراسته گردد.
اهداف کتاب
نویسنده کوشیده است در کتابی به نام «عملگرایی، به شرط عقلانیت اخلاقی» به این موضوع بپردازد و یکس از شایعترین آنها یعنی عملگرایی را بکاود و تعریف کند. نگارنده میگوید که کتاب عملگرایی را در قالب رسالهای فکری نگاشته است تا ناظر بر این معنا باشد که این کتاب رویکردی نظریه پردازانه داشته و نیم نگاهی به شرایط فعلی در ایران نیز دارد.
نگارنده، در پیشنگاشت کتاب، هدفهای خود را در نگارش کتاب به شرح زیر بیان میدارد:
– تحلیل انتقادی چندوچون برداشتهای مدیران ایرانی از عملگرایی.
– تعریف عملگرایی راستین.
– تدوین شرطهای خردورزی و اخلاقمداری با رویکرد سازمانی.
– تشریح ویژگیهای انواع عملگرایی و عملگرایان.
ساختار کتاب
کتاب در سه بخش زیر تنظیم شده است:
بخش (الف) نگارنده در فصلهای مقدمات موضوع را بحث کرده است.
در فرگردهای پنجگانه بخش (ب)، به ایده اصلی عملگرایی پرداخته و مولفهها و ویژگیهای انواع عملگرایان… را شرح داده است.
در بخش (ج) هم نوشتارهای پشتیبان و روشنگر (پیوستها) آورده شدهاند که به فهم مطالب بخشهای (الف) و (ب) کمک میکنند. این نوشتارها عبارتند از:
عملگرا، پراگماتیست یا اکتیویست؟
بسیاری در ایران گمان بردهاند عملگرایی در قلمروهای اجرایی؛ همان پراگماتیسم (Pragmatism) فلسفی است. بسیاری از کارگزاران و مدیران ایرانی بدون توجه به معانی چندگانه فلسفی، پراگماتیسم را اصطلاحی مناسب برای بیان نظر و برداشت خود میدانند. آنان بر این پایه گمان میکنند عملگرایی بدون پشتوانههای نظری، راه چاره اصلی و نوشداروئی ماست، لذا خود را پراگماتیست مینامند. [نگاه کنید به نوشتار (۲) کتاب]
باید دانست “عملگرایی سازمانی” فراتر از نگاه معرفتشناسانه، بیشتر از جنس ارادهگرایی (Voluntarism) بوده و همسنخ با شکل هدفمند و غیرسیاسی کردارگرایی (Activism) در مقیاس اجرایی است. باید آن را بیشتر عاملیت (agency) دانست. لذا باید “عملگرایی سازمانی” را در چارچوب Action theory در فلسفه ذهن (philosophy of mind) بررسی کرد.
عملگرایی یعنی چه؟
عملگرایی، فرآیندی روانی – فیزیکی میباشد که با مجموعهای از مفاهیم در پیوند است که شبکهای را میسازند. عملگرایی در قلمروهای فردی، سازمانی یا ملی بهخودیخود یک ارزش مطلق نیست؛ زیرا ممکن است بسیاری از عملها نسنجیده و نکوهیده بوده و در راستای هدفی پسندیده نباشند و در انتخاب و انجام بسیاری از اقدامها، ضوابط عقلانی، اخلاقی، قانونی و انسانی در آنها رعایت نگردد.
رصد کردن هوشمندانۀ موقعیت برای شناسایی فرصتها، و برانگیختگی شورمندانه خود و دیگران با هدف بهرهگیری از شرایط و امکانات موجود، بهمنظور تحقق بخشیدن مطلوب و دلخواه اهداف در کوتاهترین زمان با رعایت حداقلی هنجارهای اجتماعی، چارچوبهای قانونی – مقرراتی و عقلانیت اخلاقی.
:: فایل پیوست: دانلود معرفی کتاب عملگرایی به شرط عقلانیت اخلاقی در فصلنامه تدبیر در فرمت pdf