گاهنبشت: برگی از دفتر روزهای عمر

گاهنبشت: برگی از دفتر روزهای عمر

و اما گزارشی از امروز به تو ای دفتر.

ای دفتری که می پذیری هر چه من با زبان این قلم با تو می گویم. شاید این که همه اهل بخیه نویسندگی به تو پناه می آورند این است که تو بی هیچ اعتراضی همه حرف های آن ها را می پذیری و خودخواهی هایشان را ارضاء می کنی. نویسنده جماعت کارش چیست تولید لغات . لغاتی که می توانند قفس باشند یا راه رهایی . آری ، دیری است پذیرفته ام اگر نویسندگی ام اگر برای او و نجات خودم و خلقش نباشد، خود حجابی از حجاب های بزرگ بر سر راه حقیقت است. شاید از این رو بوده است که عارفان گفته اند:العلم هوالحجاب الاکبر. بی گمان این منظور آنان از علم که فیزیک و شیمی که نیست،هر چند حجدی اش نگرفته اند، بلکه  همین توهمات فلسفی و موهومات ادبی و خیالاتی است که نه تنها رهایی بخش نیست بلکه منیت ما آدمیان را ارضاء می کند و عمرمان را تلف.

راستی چه کیفی می دهد این روان‌نویس خلقی که امروز خریدم. روان‌نویسی  شصت هزار تومانی. چه حیف شد که نوشتن با خودنویس را فرا نگرفتم و این همه خودنویسی که هدیه گرفتم از این دست آمد و از آن دست رفت. چه روزگاری است که مدتهاست روان نویسی هدیه نگرفته ام، معلوم شده است در این روزگار قلم شکنی، کسی نگران بی قلم شدن دوستی نیست.

متن کامل را در پی دی اف زیر مطالعه فرمایید

برگی از روزهای عمر