نقدنامه‌نویسی

نقدنامه‌نویسی

پیشنگاشت

پس بـد مطلق نبـاشـد در جـهان
بد به نسبت باشد ایـن را هم بدان

مولانا

علوم اجتماعی و انسانى، مولودهای تحولات فکری، علمی و اجتماعی عصر روشنگری‌اند. این علوم از نیمه دوم قرن بيستم به يكى از اجزاء و اركان جدايى‌ناپذير اداره تمدن مدرن درآمده‌اند و نقشى بسيار محورى در تداوم و گردش چرخ‌ سازمان‌هاى بزرگ بوروكراتیک و تكنوكراتیک دارند. علوم‌ اجتماعی و انسانى در کنار فنون مهندسی با پرورش دیوانسالاران و فن‌سالاران اين تمدن را برپا نگه داشته‌اند. علوم انسانی و اجتماعی افزون بر آنچه گفته شد جهان‌بينى مدرن و غربی را به جوامع ديگر انتقال می‌دهند…

عقل مدرن در فلسفه رنه دكارت فرانسوی، صورت منسجم و مدون متافیزیکی پيدا كرد. همین عقل که سوژه را از اُبژه تفکیک می‌کرد در سير تكوينى خود بسط يافت و در قالب عقلِ مدرن(خودبنیاد) امانوئل كانت فیلسوف آلمانی- ظاهر گرديد. ویژگی بارز این نوع عقل، نقادی مفاهیم، بنیان‌های فکری و استدلال‌هاست…

پس از مدتی کسانی چون سورن كی‌یر‌كه‌گور دانمارکی، فردریک نيچه و مارتین هايدگر آلمانی، و برخى فرانوگرایان (پست‌مدرنیست‌های) فرانسوی مانند ميشل فوكو و ژاك دريدا، هر یک نقادانه روايتگر ناتوانى عقل مدرن گرديدند. این نوع از عقل، ماهيتى نيست‌انگارانه (نیهیلیستی) دارد و همين ویژگی را نیز به بنیان‌های فلسفی علوم اجتماعی و ‌انسانى منتقل كرده است…

اولین توجه به واژۀ نقد

اگر خودکاوانه و به قول میشل فوکو فیلسوف فرانوگرای فرانسوی، دیرینه‌شناسانه به دنبال نشان اصطلاح نقد در خویش باشم به کلاس چهارم دبستان می‌رسم. هنگام تابلویی آویخته در مغازه تازه‌ تاسیس محل، مرا دچار چالش فکری کرده بود. در این تابلوی نقاشی، سرانجام کسب‌وکار دو مرد با هم مقایسه شده بود. یکی از آنها نقد و دیگری نسیه‌فروشی کرده بود. (تابلو پیام می‌داد که عبرت بگیرید و نسیه نفروشید.) من نمی‌توانستم ميان این تابلو با رفتن پدرم به بانك براى نقدكردن چك‌هايش نسبتى برقرار كنم…[1]

سالها گذشت تا اين كه در دوره فو‌ق‌ليسانس در مجله تدبير، مقاله‌اى به نام آداب انتقاد مؤثر نوشتم. نگارش اين مقاله، بازتاب خوانش كتابى بود با نام: هيچكس كامل نيست.[i] امروز كه به آن مقاله می‌نگرم مى‌بینم در آن هنگام تفاوت میان شيوۀ نقد متن[2] و انتقاد موثر از گفتار و كردار دیگران را درست نفهميده و نتوانسته‌ام پيوند میان آنها را روشن سازم. يكى از مهمترين پیامدهاى نوشتن آن مقاله، حساس شدنم بر گزینش واژه‌ها در گفتار و نوشتار شد، حساسیتی روزافزون که تا امروز همچنان باقی است. از آن زمان مى‌كوشم در انتقاد از ديگران از واژه‌ها و برچسب‌هاى كلى و مطلق استفاده نكنم، براى نمونه نگويم: تو هميشه، شما هرگز.

بعدها در نمی‌دانم کدام کتاب از نيكوس كازانتزاكيس نويسنده نام‌آور يونانى خواندم كه: «تنها خداوند اجازه دارد كلمه‌هاى مطلق را بر زبان آورد…»

جریان‌سازی برای نقادی در تدریس

نگارنده پس از چندسال تدريس روش‌تحقيق به اين باور رسيد بكارگيرى شيوه‌هاى معمول در آموزش این درس، اثربخشى چندانى نداشته و دانشجويان مهارت لازم را براى تبيين، فهم و پاسخ‌دهى به پـرسش‌ها و حل مسائل واقـعى نمى‌آموزند، لذا به این فـکر افتاد که رويكرد نقادانه را در دوره‌هاى فو‌ق‌ليسانس و دكترا توسعه دهد.[ii] این در حالی بود که نگارنده نه خود چنین روشی را تجربه، و نه دربارۀ آن شنیده بود که استادی در تدریس روش‌تحقیق چنین رویه‌ای را بکار گیرد یا گرفته باشد.

باری، در سال 1379 در تدريس روش‌تحقيق براى دوره‌هاى فوق‌ليسانس و دكترا تجربه نقد پایان‌نامه با هدف يادگيرى موثرتر و سريع‌تر پايان‌نامه‌نويسى را آغاز كردم. در آن سالها پذيرفته‌شدن در دوره‌هاى دكترا و فو‌ق‌ليسانس به آسانى چندان امكان‌پذير نبود و هنوز دكان پايان‌نامه‌نويسى در كشور هم باز نشده و پايان‌نامه‌نويسى از اهميت فراوانى برخوردار بود، لذا آموختن راه میان‌بر پایان‌نامه‌نویسی از طریق نقادی بسیار موثر شد، اما این کار با چالش‌هایی روبرو گردید که شرح آنها در پی می‌آیند:

الف) رویکرد نقدگرا در تدریس روش‌تحقیق در دوره فوق‌ليسانس

در آن سالها هنوز دوره‌های فو‌ق‌ليسانس آموزش‌محور و مجازی راه‌اندازى نشده بود -که يكى از بدترين تصميم‌ها براى دوره فو‌ق‌ليسانس بويژه در رشته مديريت در ایران است- هنگامى كه در كلاس از چندوچون پايان‌نامه‌نویسی سخن مى‌گفتم بسيارى از دانشجويان حتی هنوز جلد پايان‌نامه‌اى را نديده بودند و حتی نمى‌دانستند بر جلد يك پايان‌نامه بايد چه اطلاعاتى آورده شود…

روش تدريسم در آموزش چگونگی تحقیق دوره فو‌ق‌ليسانس اينگونه بود که ابتدا آنچه را دانشجويان در دوره ليسانس دربارۀ روش‌تحقيق خوانده بودند سطح‌سنجی می‌کردم، سپس می‌کوشیدم تا آگاهی آنها را در طول ترم توسعه و تکامل بدهم و بر فراگيرى نگارش پايان‌نامه متمركز نمایم. دانشجویان باید به دنبال نگارش طرح تحقیق[3] می‌بودند و در تنگاتنگ آن نقدی نیز بر پایان‌نامه‌ای می‌نوشتند.

براى اجراى شيوه نقادی، نیز كاربرگ‌هايى (فرم‌هايى) طراحى كردم. دانشجويان بايد بر مبنای نكته‌هايى كه درس مى‌دادم از پايان‌نامه دفاع شده‌اى -كه متناسب با رشته تحصيلى خود انتخاب كرده بودند- مطالب لازم را استخراج كرده و در كاربرگ‌ها وارد كنند. بدین شیوه دانشجویان مصداق آنچه را كه مى‌خواندند در پايان‌نامه ديگران جستجو می‌کردند. اگر آنان نكته‌اى را در پايان‌نامه در حال بررسى خود، درست نمى‌ديدند بايد بر آن نقد وارد كرده و پيشنهادها و جايگزين‌هاى اصلاحى براى آن مطرح می‌کردند. البته در اجرای اين شيوه بر اين نكته اخلاقى بسيار هشيار بودم كه نام‌‌های دانشجويان نویسنده، استادان راهنما و مشاور در هنگام ‌ارائه گزارش نقد آورده نشود مبادا سخن حاشیه‌ای پیش آید و مايه دلخورى آنها شود. اين شيوه افزون بر ايجاد آگاهى علمى و كاربردى‌سازى آموزه‌هاى روش‌تحقيق، مايه افزايش اعتماد به نفس دانشجويان نیز مى‌شد. آنان در عمل مى‌فهمیدند پايان‌نامه‌هاى دفاع شده با نمره‌‌های عالى ـ و حتی با تایید استادان بزرگ- نيز می‌توانند از انواع لغزش‌ها خالی نباشد، لذا به آنها توصیه می‌کردم اصول نقادی را قرباني نام و شهرت اساتيد راهنما و مشاور پایان‌نامه‌ها نکنند. البته نقدهای وارده نیز اگر بی‌جا بودند هنگام ارائه دربارۀ آنها بحث می‌شد.

ب) رویکرد نقادی در تدریس روش‌تحقیق در دوره دكترا

دانشجويان در كلاس روش‌تحقيق در دوره دكترا افزون بر كارهاى كلاسى و نگارش طرح تحقيق، بايد سه فعاليت زیر را با رويكرد نقادانه انجام مى‌دادند:

1) نقد پايان‌نامۀ فو‌ق‌ليسانس يكى از هم‌كلاسى‌هاى حاضر در كلاس. (این کار با هدف توسعه تفکر و ایجاد ارتباط نقادانه، عالمانه و عادلانه در بين دانشجويان انجام می‌گرفت.)

2) نقد و ارزیابی پايان‌نامه‌اى دفاع شده در دوره دكترا براساس چارچوب کاربرگ‌های تعیین شده.

3) نقد پايان‌نامۀ فوق‌ليسانس خود. (این کـار براى بهبـود و توسعـه توان خـودانتقـادى با هدف تکرار نکردن همان خطاها در پایان‌نامه دوره دکترا بود.)

دانشجویان ضمن انجام و ارائه کارهایی که گفته شد مطالب خود را با همدیگر ردوبدل می‌کردند و بدینگونه شبکه‌ای تعاملی برای یادگیری در کلاس شکل می‌گرفت.

سرانجام کار

دو ترمى از بكارگيرى اين روش نگذشت كه به پيشنهاد دوستانى آن كاربرگ‌ها به كتابى با نام: تدوين طرح تحقيق و نقد پايان‌نامه تبديل شدند که منتشر و بزودى به چاپ دوم رسيد.[iii] در تغيير ساختار مركز ناشر، ديگر پيگير چاپ آن نشدم تا اين كه به تشويق همكارانى در سال 1386، ويرايشى جديد از آن در انتشارات بازتاب به چاپ رسيد و پس از آن زمان نيز در نشر فوژان همچنان در حال انتشار است.

در سالهاى اخير متوجه شدم آموزش همزمان مفاهيم و بكارگيرى كاربرگ‌ها هم براى نقد و هم پژوهش‌نامه‌نويسى در قالب یک کتاب دشوار است. به‌رغم آگاهى از اين دشوارى، نگارش دوبارۀ كتابى را در زمينۀ روش‌تحقيق پیگیری نکردم. دلايل اين بى‌انگيزگى هم درونى بودند و هم بيرونى. از دلايل درونى كه بگذريم عوامل گوناگونی مانند شروع دوره‌هاى آموزش‌محور، رونق‌ یافتن شغل شریف پايان‌نامه‌نويسى، بى‌توجهى به درس روش‌تحقيق در دانشگاه‌ها، فراگير شدن بيمارى پژوهش پيمايشى(نظرسنجى) در بسيارى از پژوهش‌های دانشگاهی و سازمانی، برگزارى جلسه‌هاى نمادين دفاع، راهنمايى‌ها؛ مشاوره‌ها و داورى‌هاى سطحى… جملگى مرا از برانگيختن براى نگارش كتاب جديدى در این زمینه باز مى‌داشتند…

اهداف كتاب

اين كتاب با هدف‌هاى گوناگونى نگاشته شده كه عبارتند از:

1) بیان تفاوت‌های نقد اثر ادبى با نقد متن علمى.

2) ايجاد چارچوبى براى نقد كتاب، مقاله، و پايان‌نامه.

3) يادگيرى سریع‌تر و خلاق‌تر تحقیق با رویکرد نقادى.

4) توسعه توان نظريه‌پردازى با عبور از گذرگاه نقد.

5) گسترش کاربردی تفكر انتقادى(نقادانه).[4]

6) توسعه فرهنگ نقادی در دوران تحصیل.

نكته‌هايى دربارۀ كتاب

الف) شعاع دایره بررسی و رویکرد اصلی این کتاب در حوزه علوم اجتماعی و انسانی است و بر متون حوزه‌های علوم تجربی و مهندسی تمرکز ندارد.

ب) چون ساختار اين كتاب رويكردى شيوه‌نامه‌اى و دستورالعملی دارد لذا بسيارى از مفاهيم نظرى (فلسفى) از جمله بحث تفکر انتقادی در آن آورده نشده‌اند.

ج) متن حاضر، کتابی تالیفی نیست تا در تهیه آن از منابع گوناگون بهره گرفته می‌شد، کتاب بیشتر حاصل تجربه فردی یک معلم قلمداد کرد.

د) این کتاب می‌توانست حرفه‌ای‌تر و پیچیده‌تر از آنچه هست نوشته می‌شد اما با توجه به این‌که موضوع نقادی به دانشجویان آموزش داده نمی‌شود، بیم آن رفت استفاده از کتاب دشوار گردد لذا به همین مقدار مطالب بسنده شد.

ه) نقدها و منابعی برای آگاهی بیشتر در رمزینه (QR) آمده در کتاب آورده شده است.

سخن آخر

استادى مى‌گفت: «من هنگام نگارش كتاب، دربارۀ موضوع آن ديگر مطالعه نمى‌كنم، هرچه را پيشتر از نگارش خوانده‌ام كافى مى‌دانم و مبناى نوشتن قرار مى‌دهم»، اما این نگارنده پس از شکل‌گیری ايده اوليه و آغاز به نوشتن هر كتاب، جستجوهايش جدى‌تر و گسترده‌تر مى‌شود. گاه در فرآيند اين جستجوها، در بارش افکار طرح اولیه‌‍‌اش نیز درهم می‌ریزد. بنده رفته‌رفته در جریان تجربه‌های نگارشی‌ام، سخن بیهقی تاریخ‌نویس قرن پنجم را فهميدم که به حق گفته است: «آدمى آنگاه كه قلم برگيرد بداند پهناى كار تا كجاست.»[iv]

باری، در فرازونشيب‌های سرسام نگاشتن، همواره خود را اين‌گونه دلخوش مى‌كنم كه نشانۀ بلوغ، رسيدن به اين باور است كه « هيچ نوشته‌اى هرگز كامل نيست. »[v] پذیرش قول تولستوى است که هر نوشته‌‌ای مانند خاك طلاست، هرچه شُسته‌تر شود درخشان‌تر مى‌شود. این کتاب نیز به دلیل ماهیت فنی که دارد هنوز در من به پايان نرسیده است، شايد به دليل آن كه «نگارش هرچيزى، دوبارۀ زيستن آن است.[vi]»

اميدوارم اين كتاب بتواند روند رو به رشد كتاب‌سازى، كتاب دزدى، بيگارى کشیدن از دانشجويان و كارمندان براى ترجمه و كتاب‌سازی و نام یافتن و نان جستن شبه‌استادان را هرچند اندک، در این ولایت كُند سازد. آرزومندم اين كتاب مايۀ آن شود كه جريان نقادى در حوزه تفكر اجتماعی و سازمانى تقویت شود و چراغ تفكرانتقادى در دانشگاه‌ها پر نور گشته و نقدها پربارتر گردند…

ناقدان وطنی در فرآیند نقادی، نباید ناامید گردند که پیش از ما صائب تبريزى گفته‌ است:

شد سخن در روزگار ما چنان كاسد كه خلق

در شنيدن بر سخنور منت احسان نهند

سپاس‌‌ها

بر نگارنده لازم است تا از تمامی کسانی که او را در تدوین اين كتاب يارى و تشويق كردند تشكر كند بویژه از ناشر و همچنین خانم‌ احمدزاده که با حساسیت‌های ویژه، متن را از بسیاری از لغزش‌ها پیراستند.

نگارنده انتظار دارد نقدهایی که بر اساس این کتاب انجام می‌گیرد به ناشر ارسال شود تا پس از بررسی به عنوان نقدهای نمونه در رمزینه در اختیار دیگران قرار گیرد.

 

خاکی

www.Gholamrezakhaki.com

[1]. بعدها به همت دوستی فهمیدم این نقاشی نامش این است:

The Two Merchants: I Sold in Cash – I Sold on Credit.

این نقاشی در حدود سال 1895 م کشیده شده و در آرشیو Daniel D. Teoli Jr. قرار دارد.

[2] هر متن در زبان‌شناسى، مانند رشته‌اى از جمله‌ها و عبارت‌ها در نظر گرفته مى‌شود كه به شیو‌ه‌های گوناگون به يكديگر پيوند خورده‌اند تا تماميتى يكپارچه را به وجود آورند. واژه متن، برگرفته از واژۀ لاتينى textus، به معناى چيزى بافته شده است. متن در اين معنا، مى‌تواند هم نوشتارى و هم گفتارى باشد.

نک: نورگارد، نينا – بوسه، بئاتريكس- مونتورو، روسيو (1394) فرهنگ سبك‌شناسى، احمد رضايى جمكرانى، مسعود فرهمندفر، انتشارات مرواريد

[3]. برای Proposal معادل‌هاى دیگری مانند طرح تحقيق، طرح‌نامه و پژوهش‌نامه… مطرح شده است.

[4]. در بيشتر منابع در كنار اصطلاح تفكر انتقادى، تفكر بازتابى/ انعكاسى (Reflective Thinking) آورده شده است. دليل اصلى اين كار شاید آن باشد كه اين نوع تفکرها در حوزه آموزش و پرورش به كوشش جان ديويى فیلسوف آمریکایی مطرح شده‌اند.

[i] وايزينگر ، هندرى (1390) هيچكس كامل نيست، پريچهر معتمد گرجى، انتشارات مرواريد

[ii] خاکی، غلامرضا (1403) تدریس ترازمند، نشر هوش ناب

[iii] اين كتاب را مركز انتشارات دانشگاه آزاد در سال 1380 منتشر كرد.

[iv] ابوالفضل بيهقى، مورخ قرن پنجم

[v]کلود لويى اشتراوس   (Claude Lévi-Strauss) (2009- 1908) انسان‌شناس فرانسوى

[vi] شارل بودلر : Charles Pierre Baudelaire)‏ (۱۸۲۱–۱۸۶۷( نويسنده فرانسوى و از طرفداران مكتب سمبوليسم.