مدیریت زمان با رویکرد بهبود در مقیاس های فردی، سازمانی و ملی

مدیریت زمان با رویکرد بهبود در مقیاس های فردی، سازمانی و ملی

به مناسبت چاپ جدید کتاب مدیریت زمان

انتشار چاپ جدید کتاب “مدیریت زمان” مرا به یاد جمله ی خلیل جبران نویسنده بزرگ لبنانی می اندازد.

او می گوید: وقتی کتاب”پیامبر” را می نوشتم آن نیز مرا می نوشت.
جمله ای شگفت و تامل برانگیز. این جمله یعنی ما از آفریده ی خویش تاثیر بپذیریم و آن ما را بسازد

برای این حقیر نیز کتاب مدیریت زمان_ که گمان کنم چاپ بیستم آن باشد_ نیز اینگونه بود. کتابی که در ابتدای دانشجویی دکترا آن را تهیه کردم .این کتاب در نشرهای گوناگون به بازار عرضه شده است .این کتاب مرا که در امر صرف زمان ولخرج بودم رفته رفته به کسی تبدیل کرد که به گذشت چگونگی زمان حساس تر باشم. در پرتوسخنرانی های متعدد دربازه زمان بر پایه این کتاب خیلی از کارهایم را بازنگری کردم.در ارتباطات با این و آن و حضور در اینجا و آنجا هر روز دقیق تر شدم .به سخن ساده تر به مدیریت آن پرداختم که بی حساب می رفت.مدیریتی که با اصلاح نگرش هستی شناسانه؛ و انسانشناسانه آغاز می شود یعنی به این پرسش پرداختم هستی چگونه جایی است؟ بیهوده سرا و پوچ خانه ای است که بر اثر بیگ بنگی بوجود آمده یا نه قصه ای دیگر در کار است و در این راستا رسالت من خاکی در این جهان با ظرفیت ها و محدویت هایم چیست؟ سپس در چارچوب پاسخ به سوالاتی که گذشت به شناسایی دام ها؛ آفتها و راهزنان زمان باید پرداخت و برای مهار و کم اثر کردن آنها مبارزه ای که پایان ناپذیر است را آغاز کرد.رزمی در هر لحظه و هر جا

ما باید هر روز از روز پیش در کنترل هدفمندزمانمان موفق تر باشیم.پس مدیریت زمان امری نسبی بوده که به هدفمندی ما وابسته است. بهتر از دیروز بودن است نه موفقیت مطلق در رسیدن به همه چیزهایی که می خواهیم

این کتاب دو بخش دارد
بخش اول که شش فصل دارد مبانی فلسفی و عرفانی زمان را بحث کرده ام و در فصل های بخش دوم نیز تکنیک هایی برای بهبود مدیریت زمان آورده ام

کوتاه سخن همه چیز ما در گرو زمان است.عارفانه تر بگویم زمان؛ حرکت ما در وجود ساری است و گرنه در خارج از ذهن ما زمانی وجود ندارد.زمان قراردادی است برای درک حرکت؛ همین و بس‌ باری مدیریت زمان یعنی پیوسته به خود گفتن که توجیه کردن شلختگی دیگر بس است