به یاد جلال آل احمد
هیجده شهریور سالروز مرگ مردی است که تمام عمرش را به دنبال حقیقت دوید؛ او کسی جز جلال آل احمد نیست.
بر این باورم که قضاوت به حق باید در ظرف زمان و مکان و امکان ها و چند و چون نیت ها انجام پذیرد وگرنه از منظر امروزی، هیچ انسان دیروزی خالی از خطا نیست. سخن بر سر داوری با ارزشهای فرامکانی و زمانی است. معیارهایی که شاخص های مبتنی بر حقیقت آدمی هستند.
گاهی به پاره ای منتقدان بی انصاف می گويم مگر جلال خانه نشین شده چند سال عمر کرد که امروز کسانی از او انتظار دارند که تمام کارها و داوری هایش بی نقص باشد.مگر امروز ما به یادداشت های او دسترسی داریم که بسیاری از ابهام های سخنانش بر ما روشن شود؟
***
سرنوشت خانه پدری آل احمد که جلال در آن نشو و نما کرد یکی از اسف انگیزترین نمادهای توجه به بزرگان ادب و علم تاریخ در ایران است.سرنوشتی که باجستجویی در اینترنت ماجرای رنج آور آن روشن می شود.آدمی باید سرکی به اروپا بکشد تا بفهمد چگونه آنان حرمت تاریخ را نگه می دارند و با آن نیز کاسبی می کنند.خانه هایی در گوشه و کنار شهرها به نام این و آن با چند برگ کپی بر در و دیوارش بر پا کرده اند که صاحب نامی روزگاری در آن ماهی زیسته است.خانه هایی که فیلسوفی ؛ ادیبی و سیاستمداری… چند صباحی در آن زیسته اند .این خانه ها امروز مایه سفر گرشگران به آن شهر هاست
***
در بهاری که گذشت با جناب دانایی که خواهرزاده جلال است و روزگاری بعد از او در اتاق جلال ساکن بوده دیداری از خانه پدربز گش داشتم. گوشه ای از آن دیدار را در این فیلم می بینید.