مقدمه
پیامک دوستی را گشودم لینکی بود مربوط به:
اولین همایش (کنفرانس) ملی کاربرد موردکاوی در آموزش مدیران دولتی.
با کمی تأمل به یادم آمد شاید در آغاز فراگیری کرونا بود که کسی از دانشگاه بجنورد با من تماس گرفت و گفت:«کنفرانسی داریم درباره موردکاوی و چنین و چنان …» نظراتی درباره چگونگی برگزاری آن دادم. او وقتی فهمید که نگارنده اصطلاحهای موردنگاری را برای case writing و موردکاوی را برای case study برساخته است اظهار خوشحالی کرد که در آن همایش سخنرانی کنم و قول داد در همایشهای بعدی نظرات حقیر را نیز دراین ماجرا در نظر بگیرند. دیگر نفهمیدم که آن کنفرانس به کجا رسید، تا اینکه حدود دو هفته پیش سرکار خانمی از همان دانشگاه زنگ زد و خود را دبیر کمیته علمی اولین همایش… معرفی کردند. پس از توضیحاتم معلوم شد که ایشان هم از تاریخچه این اصطلاح و کارهای انجام شده خبر ندارند و به من گفت که آن کنفرانس به شکل مختصر به صورت مجازی برگزار شده است. ایشان به دنبال برگزاری جلسهای در دانشگاه امام صادق بود که من نیز در آن حضور بیابم که با توضیحاتی که فرمودند عدم تمایل خود را اعلام کردم.(البته بعد معلوم شد که جلسه به دلایلی برگزار نشده که لازم به گفتن من نیست) تا اینکه دوشنبه هفته پیش کسی از مرکز آموزش مدیریت دولتی زنگ زد که جلسه کمیته علمی است و چهارشنبه شما هم بیائید، که با صراحت سخنانی گفتم و نرفتم که بماند…
این مطالب در کنار هم،جای مطرح کردن نکتههای دیگری هم دارد که از آن درمیگذرم. اما آنچه که گذشت مایه شادمانی، حیرانی و امیدواریام شد. خیرخواهانه آنها را به کوتاهی میآورم، باشد که موجب تأمل کسانی باشد که …
: دنباله در فایل پیدیاف (pdf) زیر:
نقدی بر همایش موردکاوی